بازی های رایانه ای AA77
بازی Yakuza: Dead Souls یک ایده کاملاً جدید و شاید تعجب برانگیز از سازندگان این سری از بازی ها است. در خیلی از فیلم ها و بازی های کامپیوتری ای که در این روزها وارد بازار می شوند، می شود اثری از زامبی ها پیدا کرد. این شخصیت های کلیشه ای دنیای بازی های کامپیوتری قرار است در ماه مارچ در یکی از جدیدترین نسخه های سری بازی های Yakuza قرار بگیرند. Yakuza: Dead Souls یک جهت تازه در این سری از بازی ها به وجود آورده و کاری کرده که مسیر آن از نسخه های قبلی بسیار متفاوت باشد. بعد از عرضه 4 نسخه مختلف از سری بازی های Yakuza کمپانی Sega تصمیم گرفته تا شخصیت های این مجموعه که کازوما کریو (Kazuma Kiryu)، شون آکیاما (Shun Akiyama)، گورو ماجیما (Goro Majima) و ریوجی گودا (Ryuji Goda) را به یک دنیای Zombie Apocalypse ببرد. موجودات مرده ای که در شهر Kamurocho راه می روند و قرار است تا 4 شخصیت بازی، آن ها را نابود کنند. در دمویی که از این عنوان منتشر شده، بازی همانند Yakuza 4 به شکلی بسیار مرموز شروع می شود. آکیاما روی مبل خوابیده و یک مجله روی صورتش قرار دارد. در همین زمان، یک زامبی وارد اتاق او می شود و شروع به از بین بردن وسایل می کند و همین جا است که گیم پلی بازی شروع می شود. اولین تغییری که در این بازی مشاهده می کنید، این است که سلاح ها نقش بسیار پررنگ تری را ایفا می کنند. در نسخه های قبلی، مبارزه های تن به تن از اهمیت بیشتری برخوردار بودند، اما به دلیل اینکه نمی شود با زامبی ها به صورت تن به تن مبارزه کرد، ضربات مشت و لگد جای خودشان را به گلوله های مختلف داده اند. بازیکنان در این نسخه سلاح هایی با تیرهای بی نهایت در اختیار دارند و تا جایی که بخواهند، می توانند به سمت زامبی ها تیراندازی کنند. اینجاست که ممکن است بازیکنان حرفه ای این سری از بازی ها سوال کنند بر سر Heat Gauge این سری چه آمده است. در نسخه های قبلی باید مدت زمان زیادی منتظر می ماندید تا بتوانید با استفاده از Heat Gauge یک ضربه نهایی بسیار فوق العاده اجرا کنید. همان طور که انتظار می رفت، با از بین بردن زامبی ها می توانید به میزان Heat خود اضافه کنید. البته این قسمت در Dead Souls با نام Heat Sniping شناخته می شود. با استفاده از این قدرت می توانید چند هدف مختلف را در یک لحظه از بین ببرید. از این قابلیت می توان در لحظه ای استفاده کرد که گروهی از زامبی ها شما را محاصره کرده اند. در این زمان می توان به وسیله سلاح Snipe یک گروه بزرگ از زامبی ها را با لذت فراوان از بین برد. طرفداران این سری از بازی ها نیز ممکن است به سمت این نسخه جذب شوند، اما باید به آن ها گفت که Dead Souls شباهت زیادی به شماره های قبلی ندارد و نباید انتظار یک Yakuza اصیل را از این بازی داشته باشند. در ادامه بازی، کازوما را مشاهده می کنید که در وضعیت بدی قرار دارد و زامبی ها به سمت او حمله ور شده اند. در این صحنه به این موضوع پی می برید که استفاده از سلاح ها در این بازی چقدر خوب از کار درآمده است. در این بازی هر زمان که به مشکل برخوردید، کافی است از سلاحی که در دست دارید، استفاده کنید. سلاح، یک آچار فرانسه برای این بازی به حساب می آید و چاره تمام مشکلات است. این بازی یک عنوان کاملاً جذاب و سرگرم کننده خواهد بود، اما نکته اصلی اینجاست که باید کنترل خوبی هم داشته باشد. اینجاست که Sega باید اطمینان پیدا کند که کنترل این بازی به شکلی باشد که بازیکنان بتوانند نهایت لذت را از این عنوان ببرند. نتیجه نهایی Yakuza: Dead Souls باید یک بازی خوب، اما جدا از سری Yakuza باشد.
Ubisoft با Far Cry 3 مبارزات بی پایانی خلق کرده و به شما این اجازه را می دهد که هر طور که می خواهید با دشمنان مبارزه کنید. مثلاً از فاصله دور با اسلحه تک تیرانداز حساب آن ها را برسید، با اسلحه خود به دل دشمن بزنید و همه را به گلوله ببندید و یا یک C4 به جیپ وصل کنید و آن را با سرعت به مرکز پایگاه دشمن بفرستید. اما تمام این مبارزات به یک داستان اصلی وابسته هستند. داستان، دیگر همانند Far Cry 2 سیاسی نیست و بیشتر شخصی است و پیرامون خشونت و دیوانگی و شخصیت هایی که همه آن ها مشکلی در مغز خود دارند، روایت می شود. در یکی از مراحل جیسون برادی (Jason Brody) شخصیت اصلی بازی، در یک غار زخمی شده و با بیرون آمدن از آنجا سعی دارد تا یک دکتر پیدا کند. به محض اینکه از غار بیرون بیایید و خانه های سفید جزیره را ببینید، متوجه می شوید که در یک جزیره استوایی بسیار زیبا هستید. با کمی جستجو دکتر را پیدا می کنیم که نام او ارنهارد (Dr. Earnhardt) است. همانطور که گفته شد، تمام شخصیت های جزیره به نظر روانی هستند. دکتر ما هم از این قاعده مستثنی نیست. او در قبال درمان شما، می خواهد که مقداری قارچ از یکی از غارهای اطراف برای او بیاورید. Far Cry 3 تماماً یک تیراندازی نیست. این بازی در مورد Platforming و کشف مکان های تازه هم هست. شما می توانید از مکان های بلند بالا بروید و یا وارد یک غار شوید و بخواهید یک حوض به نظر کوچک را در یک غار بررسی کنید. وقتی قارچ را پیدا می کنید و از غار فرار می کنید، شب شده است. همانطور که مشاهده کردیم، Far Cry 3 تنها جنبه فیزیکی ندارد، بلکه کم کم به مشکلات روانی مردم جزیره هم پی خواهیم برد. دکتر ارنهارد دیوانه است و تمام آدم بدهای داستان هم همینطور. شما بعد از تزریق دارو، کم کم متوجه می شوید که شبیه به آن ها می شوید و برادی هم ممکن است عقل خود را از دست بدهد. او تا قبل از شروع داستان، یک آدم معمولی بود که با نامزد و دوستان خود وارد این جزیره می شوند و ناگهان همه چیز تغییر می کند. دن ری (Dan Ray) تهیه کننده بازی می گوید: "از همان ابتدا می دانستیم که Far Cry 3 خیلی احساسی و خشن خواهد بود و کلمه "دیوانگی" بارها در بازی شنیده می شود و هر سری معنی خود را پیدا می کند و تعریف این کلمه وقتی وارد بازی شد که ما شخصیت واس (Vaas) را خلق کردیم. واس تنها یکی از آدم بدهای Far Cry 3 است که می توان او را یک روانی واقعی دانست." مایکل ماندو (Michael Mando) بازیگر شخصیت واس می گوید: "او آدمی است که اصلاً فرق بین اینکه چه چیزی می گوید، چه چیزی فکر می کند و چه کاری می کند را نمی داند. وقتی Ubisoft شخصیت واس را به من معرفی کرد، او آدمی جدی، احساساتی و خشک بود. من به شخصه اصلاً این طور نیستم و به همین خاطر نمی خواستم او هم اینطور باشد. به همین خاطر من به طور کلی برعکس شخصیت او رفتار کردم. واضح بود که نقش را به من نخواهند داد، ولی یک هفته بعد مأمور کارهای من زنگ زد و گفت Ubisoft خیلی از این اجرا خوشش آمده و قصد دارد شخصیتی بر مبنای اجرای تو درست کند. به شخصه فکر نمی کنم که واس آدم روانی ای باشد. اگر به زیر پوست او نگاه کنید، درد و رنج را خواهید دید و فکر می کنم همه چیز از همین یک مورد ریشه گرفته است." کمی جلوتر برادی قصد دارد که به پایگاه واس حمله کند. او مخفیانه پشت یکی از نگهبان ها می رود، چاقوی او را از جیبش درمیاورد و وی را می کشد و به همین شکل چند نفر دیگر را هم از بین می برد. Ubisoft Montreal قول مبارزات 360 درجه را داده است. یعنی در یک زمان ناگهان می توانید بازی را از مخفی-کاری به یک تیراندازی تبدیل کنید. بازی دارای Set-Pieceهای زیادی شبیه به Call of Duty است و در عین حال اصلاً خطی نیست. Ubisoft با بازگشت به فضای جزیره مانند Far Cry 3 قصد دارد تکنولوژی خود را به رخ بکشد. آن ها می گویند که قصد داشته اند یک اکوسیستم کاملاً زنده خلق کنند. فضایی که در هر بخش آن زندگی و حرکت دیده می شود. این دنیا خیلی وحشی هم هست. ممکن است در زیر آب با موجودات خطرناکی روبرو شوید. ممکن است به جنگل بروید و همینطور که بیشتر به عمق آن وارد می شوید، خطرها و موجودات بیشتری منتظر شما باشند و در عین حال می توانید شما شکارچی جنگل باشید. ممکن است حتی متوجه یک آفتاب پرست در کنار خود نشوید، ولی وقتی وارد آب شدید و یک کوسه به شما حمله کرد، مسلماً متوجه او خواهید شد! Ubisoft سعی کرده در هر بخش جزیره، یک سورپرایز برای شما داشته باشد. مثلاً اگر یک فانوس دریایی را در شب می بینید و به سمت آن حرکت می کنید، ممکن است وقتی به آنجا می رسید، اصلاً با چیزی که فکر می کردید روبرو نشوید. این که تاریخچه این جزیره چیست و چرا مردمان آن اینطور هستند، یکی از بزرگترین سوال های داستان بازی است.
او کسی است که نقش دست دیجیتالی دنیای بازی های کامپیوتری را دارد. یارون در دنیای بازی های کامپیوتری با نام لون ولف (Lone Wolf) شناخته می شود و تا کنون مدل شخصیت هایی بوده که در عنوان هایی مانند Killzone 2 ،Saints Row ،Section 8 و Call of Duty: Modern Warfare 3 دیده اید. او را تنها به وسیله اسحله ای که در دست دارد، می شناسید. آخرین کاری که او انجام داده، ایفای نقش در بازی The Darkness II بوده است. یارون را تا مدتی دیگر در نقش جکی استاکادو (Jackie Estacado) مشاهده خواهید کرد. او در شهر اورشلیم رندگی می کند و از جمله کسانی بود که دوست داشت اوقات آزادش را در بازی های کامپیوتری سپری کند. او کارش را با بازی Counter-Strike و با 10 نفر دیگر از دوستانش آغاز کرد. یارون سریعاً مورد توجه علاقه مندان به بازی Counter قرار گرفت و همین موضوع باعث شد تا بازیسازان مختلف نیز به او توجه کنند. پس از مدتی، یک استودیوی بازیسازی کوچک به نام Pumpkin Effect از او در چند پروژه دیگر استفاده کرد، اما اکنون یارون به عنوان یک Freelance Gun Designer به صورت تمام وقت فعالیت می کند. او تا کنون در بازی های بزرگی قرار داشته که بسیاری از ما آن ها را تجربه کرده ایم. در بازی The Darkness II، سلاح ها تنها دوست شما نخواهند بود. Demon Armها نیز در کنار شما وجود دارند و باعث شده اند که جکی خشونت زیادی را از خودش نشان دهد. یارون درباره کارش به این موضوع اشاره می کند که: "من همیشه کاری می کنم که مطمئن شوم سلاح به بخش مهمی از بازی تبدیل شده و طوری سلاح را نگه می دارم که حس خوبی به بازیکنان منتقل کند. حمل سلاح و حرکت با آن باید به صورتی انجام شود که بازیکنان دید خوبی روی محیط داشته باشند تا تمام تمرکزشان روی جنگ باشد." در طول بازی با سلاح های مختلفی مواجه می شوید که شخصیت اصلی بازی باید آن ها را حمل کند. سلاح هایی مانند Handgunها، Submachine Gunها، Shotgunها و Assault Rifleها از جمله این سلاح ها هستند. یارون می گوید که سلاح مورد علاقه اش، Dual Pistolهای جکی است. او درباره این موضوع می گوید: "این ها یکی از سلاح های مورد علاقه من هستند و با آن ها می توان نمایش های فوق العاده ای را اجرا کرد. من تصویری از آن ها را هم در اتاقم دارم." یارون تا قبل از اینکه وارد پروژه The Darkness شود، اطلاعی از کمیک های این سری نداشته، اما با مطالعه آن ها به نظر می رسد که او از کارش بسیار لذت می برد. او با خواندن کمیک ها به شکلی بسیار خوب و واقعی سلاح ها را در این بازی حمل می کند و نمایش بسیار زیبایی را اجرا می کند. یارون درباره کارش می گوید: "المان هایی که جکی دارد، باعث می شود اجرای حرکات او بسیار هیجان انگیز باشد. حضور داشتن در تاریکی حس اسرار آمیزی دارد. با در نظر گرفتن این المان ها، اجرا کردن واقعی آن ها بسیار جالب است. شخصیت جکی الهام های زیادی به من می دهد و باعث شده تا کار من بهتر شود." یارون بیش از 10 سال است که نقش دستی را ایفا کرده که سلاح های مختلفی را حمل کرده است. بازی The Darkness II که کار جدید یارون است، در ماه فبریه راهی بازار می شود.
http://www.mediafire.com/download.php?krccz04fekr8861 لینک مدیافایر آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نويسندگان موضوعات ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |